خوش به حالت آسمان
بغضت که میشکندهمه خوشحال میشوند
بغض من که میشکند
همه میگویندچته باز؟؟؟
...
آنقدربه آدمهای روی زمین
بی اعتمادشده ام
که میترسم ازخوشحالی به هوابپرم
وناگهان زمین زیرپایم رابکشند
میترسم،اززندگی روی زمین میترسم
میترسم گرمی نفسهایم راحس کنندوکمر
ببندندبه قطعشان،میترسم حتی بگویم به او
که دوستش دارم
آری اینجازمین است همینقدرمخوف،همینقدر
غیرقابل اعتماد
مترسک ناز میکند
کلاغ ها فریاد میزنند
ومن
سکوت میکنم
این مزرعه ی زندگی من است
خشک و بی نشان